کاکایی آرام بر قله ی موج پر می گشاید
ولرزش نرم پرنیان
زیر آواز خوش خنکای نسیم
تلنگر در آمدن از رویا
بوی ترش باروت
وطعم گس باروت
هجوم مدور آتشین به سینه ی مهربان
وغنچه ای سرخ
که آرام بر سفید یک اندام ناز
گل می کرد
گویی سلام لبخند غنچه
تاوانی جز وداع نداشت
که
گل کردن ،آخرین نفس غنچه بود
تا پژمردن
کلمات کلیدی: